اصولاً یکی از راههای ایجاد انس و ترغیب مردم به تدبر در قرآن، توجه دادن آنها به روشهای تربیتی- هدایتی قرآن است. خدای حکیم چرا، چگونه و از چه راههایی تهدید یا تشویقی را شکل میدهد؟ چگونه کسی را از انفعال خارج میکند؟ چگونه به جامعهی خسته، انرژی مثبت میدهد؟ چگونه به یک جریان پرنشاط انحرافی، ضربه میزند؟ چهطور میشود در اوج فشار، به آینده امیدوار بود؟ و بسیاری از روشهای دیگر که در پرتو تدبر در قرآن میتوان آنها را بهدست آورد.
در این مطلب، با هم این موضوع را که در درس دهم کتاب مهارت های بیان تفسیر استاد بهجت پور آمده است، پیگیری می نماییم.
نکتههای روششناختی اشاره به منهج حکیمانهای است که خدای متعال باتوجه به مخاطب سوره و محتوای سخن و شیوههای تأثیرگذاری مانند تشویق، تنبیه، بیان الگو، عبرتها، نمونهها، تمثیلها، و غیر آنها بهکار گرفته است، تا تأثیر سوره بر مخاطب مستقیم و خوانندگان آیات، بالا رود. این نکتهها بهطور غالب، دارای نقش تربیتی هستند و مقتضای تربیت مردم باتوجه به ویژگیهای مخاطب، موضوع سخن و ابزار انگیزش مخاطبان مورد توجه بودهاند. در درس غرض گذشت که سورههای قرآن، مانند غذایی است که آشپز آن را با مقداری لازم و متناسب از مواد، و در شرایط ویژه، و با بهرهگیری از مهارتهای تهیه غذا و شیوههای مختلف پخت، تهیه میکند که بر تغذیهشونده، تأثیری متفاوت با غذاهای دیگر داشته باشد.
روشهای تربیتی و تحولآفرین که در نزول سورهها بهکار گرفته شدهاند، آنچنان دقیق و حکیمانه هستند که پیامبر مأمور بود تا حجم مطالب و کیفیت خواندن خود را موافق و پیرو آیات نازلشده قرار دهد: «فَاِذَا قَرَأنَاهُ فَاتَّبِع قُرآنَهُ». او ملزم شده بود تا در انتقال محتوای دین به مخاطبان، رعایتکنندهی روشها و اندازههایی باشد که خدای متعال تعیین میفرمود. (ر.ک: سوره قیامت، آیات 16 تا 19)
اما منابع استخراج نکتههای روششناختی
قرآن مجید پُر از نکتههای روششناختی است؛ اما دریغ که کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است. در اندکی از تفاسیر، به بحثهای روشی توجه شده است. ازجمله منابعی که نکتههای روشی را در خود گنجانده، میتوان تفسیرهای راهنما، نمونه، نور، و همگام با وحی را نام برد.
در اینجا چند مورد از نکتههای روششناختی سورهی علق در این تفاسیر آورده میشود تا شما با این موارد بیشتر آشنا گردید و ان شاء الله سعی شود حتما در تفسیر نگاری و تفسیرگویی این نکات را در پایان مباحث تفسیر سوره به مردم منتقل کنید تا مردم با این ظرفیت راهگشای قرآن خصوصا در مجامع علمی و دانشجویی و فرهیخته اشنا شوند.
تفسیر راهنما:
در این تفسیر، ذیل آیات آغازین سورهی علق، به این نکتههای روششناختی اشاره شده است.
«توجه به خالقیت خداوند و ربوبیت او، برانگیزانندهی انسان به همراه ساختن کارها با ذکر نام او است: "اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ".
توجه به بزرگوارى و شرافت برتر خداوند، برانگیزانندهی انسان به تلاوت کلام او است: "اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ".
توجه به وابستگى تمام آموختهها به خداوند، مایهی اطمینان پیامبر به توانایى بر عمل به وظیفهی دریافت و قرائت قرآن: "اقْرَأْ ... الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ".
باتوجه به «امّى» و بىسواد بودن پیامبر تا زمان بعثت، خداوند پس از فرمان دادن آن حضرت به قراءت، خود را معلم تمام اهل قلم معرفى کرده است تا آن حضرت را به امدادهاى خویش امیدوار سازد. توجه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و کتابت به قدرت او، برانگیزاننده انسان به تلاوت کلام او است: "اقْرَأْ ... الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ".
ربوبیت خداوند بر انسانها، جلوهگر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن: "وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ".
توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او، برخاسته از کرم والاى خداوند است: "وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ".»
از تفسیر نور استاد قرائتی نیز این نکتهها قابل استفاده میباشد.
«در تفسیر نوین میخوانیم: "آنجا که به مسألهی آفرینش انسان نظر دارد، خداوند خود را کریم خوانده "مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیم الَّذِی خَلَقَکَ» ولی آنجا که موضوع خواندن و یادگیری و قلم مطرح است، خود را اکرم خوانده است. «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» .
بیان آفرینش انسان از خون بسته، هم یک پیشگویی علمی است و هم راهی برای تربیت انسان که بداند مبدأ او از چیست و گرفتار غرور نشود.
علم بهتنهایی کافی نیست؛ با اینکه به انسان علم دادیم، اما طغیان میکند؛ خود را غنی دیدن، زمینهی لغزشهاست. "رَّآهُ اسْتَغْنَى"
ریشهی طغیان دو چیز است. یکی آنکه خود را بینیاز میبیند. "رَّآهُ اسْتَغْنَى" و دیگر آنکه خدا را نمیبیند و گمان میکند خدا هم او را نمیبیند. "أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ الله یَرَى".
اول برائت بعد عبادت "از ابوجهلهایی که از نماز نهی میکنند، پیروی نکن و به عبادت و سجده بپرداز"»
تفسیر همگام با وحی
«1. تدبر در آیات آغازین سوره، ضرورت تقدم شناخت را بر عمل نشان میدهد. هرچند انسان به صرف معرفت و شناخت، رو به تغییر نمیآورد؛ بلکه باید عوامل دیگری مثل تأمل و تفکر در دانستهها ضمیمه گردد و به احساس ضرورت تغییر منجر شود؛ اما آگاهی مقدمهی لازم برای تغییر است. به همین دلیل آیات سورهی علق پیش از هر مطلبی از رسول بزرگوار اسلام میخواهد تا مردم را با ویژگیهای پروردگار و نقش وی بر تمام هستی و حیات بشر آشنا نماید و این موضوع، گام اول و سنگ بنای دیگر اصول تحول همهجانبهی انسان است.
2. سبک استخدام آگاهیها و شناختها در خدمت مقاصد قرآن نیز جالب توجه است. در این سوره اطلاعات مورد بحث به موضوعات محسوس و قابل مشاهده نزدیک میشود. مخاطب آیات گویا دربرابر تصویرهایی قابل درک، عینی و ملموس قرار گرفته است، نه شناختهای صرفاً ذهنی و غیرملموس. بهواقع قرآن با استفاده از تصویر، شناخت امور معقول را برای مخاطب آسان میکند. این امر، نشان از اهمیت نقش مشاهده در تغییر دارد.
3. در این سوره، شناساندن نقشها و تأثیرات مالکانه و مستقیم پروردگار بر هستی و زندگی انسان، بر هر شناختی مقدم شد. شاید حکمت این امر، ایجاد بیشترین انگیزهی بندگی در بشر باشد؛ زیرا رابطهی انسان با پروردگار، تابعی از شناخت انسان از تأثیر پروردگار بر زندگی بشر است و تا بشر نسبت خدای متعال را با خود درک نکند و نیازش به او را نشناسد، رابطهی مناسبی با پروردگار برقرار نمیسازد.
4. باتوجه به نکتهی قبل، معلوم شد که در راه تغییر و تحول مخاطبان، انگیزش مقدم بر تکالیف است، و آنگاه که انگیزهی کافی برای بندگی و اطاعت پروردگار پدید آید، شورانگیزترین بندگیها به منصهی ظهور خواهد رسید.
5. چون سورهی علق، خطاب به پیامبر اکرم و درصدد توجیه ایشان است، در آن به موضوعاتی اشاره شده که بهطور مستقیم در فرایند تغییر مردم کاربرد ندارد؛ بلکه به پیامبر و هر مأمور ایجاد تحولی اختصاص دارد. توضیح آنکه یکی از رسالتهای قرآن، ایجاد تغییر در جامعهی عصر نزول بود. در مقدمه گذشت که عوامل گوناگونی در فرآیند تغییر و تحول دخالت دارند. یکی از مهمترین آنها، رهبر یا گروه رهبران تحول و اصلاح هستند. خدای حکیم در قرآن کریم بخش قابل توجهی از آیات، بلکه سورهها را به موضوع توجیه و آمادهسازی پیامبر بهعنوان رهبر اصلاح و تحول اختصاص داده است تا او را در راستای به انجام رساندن رسالت و دعوت، رهبری فرماید.
آمدن این موضوعات در قرآن برای کسانی که بار هدایت و دعوت دینی جامعه را بهدوش میگیرند، بسیار آموزنده است. توجه به این شیوهی بیانی قرآن، محققان را در شناخت پیامهای دینی مرتبط با تحول مردم و جدا کردن آنان از لوازم و حواشی امر تحول یاری میدهد؛ زیرا در توجیه رهبر یا رهبران پارهای موضوعات آورده میشود که گاه در اصول منظم تحول، نوبت بیان آنها نرسیده است و نباید بیدرنگ، تمام خطابها به پیامبر اکرم را با اصول مزبور در هم آمیخت. این مطلب نظیر آموزش و تربیت معمار یا پزشک توسط مهندس و پرفسوری است که بر ساختمان یا بالین بیمار نکتههایی را برای ساخت بهتر ساختمان و یا درمان بیمار به آنان گوشزد میکند؛ اما کارگران ساختمان و یا دستیاران پزشک و حتی بیمار، مخاطب مستقیم این سخنان نمیباشند.
6. توجهی که قرآن به پیشبینی آینده نموده، کمال اهمیت را دارد. خدای متعال در این سوره، پیامبر را برای شرایط نامطلوبی که پس از آغاز دعوت دینی پیش خواهد آمد، آماده میکند. عمدهی آیات سوره (آیات 6 تا 19)، به این امر اختصاص یافت. حجم بالای آیات نشان از اهمیت این نکته در فرآیند رهبری و اصلاح اجتماعی و دینی مردم دارد.»
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.