این سوره با نامهایی چون «کَوْثَر»، «إِنَّا اَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر»، و «سُورَةُ النَّحْر» نامگذاری شده است. دو نام اول برگرفته از آیة اول سوره و اسم سوم به مناسبت لفظ «وَ انحر» در آیهی دوم است.
مشهور بین علما تفسیر و علوم قرآن، مکی بودن این سوره است، ولى در احتمالی ضعیعف مدنى بودن آن ادعا شده است. این احتمال از سوی خفاجی نیز داده شده است که این سوره یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده باشد،[1] ریشه این ادعاها برگرفته از روایتی منقول از انس بن مالک است که پیامبر اکرم6 در مدینه بعد از چرتی که بر ایشان عارض شد، با شادابی از این حالت خارج شده و فرمودند: دربارهی من سورهای نازل شد و شروع به تلاوت سوره کوثر کردند[2]. این روایت در حالی است که با روایات بسیار زیاد دربارهی مکی بودن سوره معارض است، و فضای سوره و توهین و آزارهای قوم پیامبر6 و درگیریهایی که محتوای سوره به آن اشاره دارد، کاملا مکی بودن سوره را تأیید میکند. افزون آنکه روایت انس می تواند اشاره به نوعی تکرار از جنس بشارت باشد. موارد زیادی از آیات میتواند در شرائط دیگری برای تأیید و بشارت از زبان جبرئیل7 تکرار شود، نظیر تکرار و یادآوری آیات، اشعار، ضرب المثلها در مقام استشهاد. در منابع شیعی. نیز به نقل از امام حسن7 دربارهی خواب پیامبر6 و اینکه ایشان در این خواب مشاهده کردند که بنیامیه بر منبر وی بالا می روند، از نزول سوره کوثر برای دلداری و بشارت به وی یاد کرده است[3]. این نوع روایات، نزول تأییدی است نه نزول قرآنیِ ابتدایی. به هر حال محتوای سوره و روایاتى که در شأن نزول این سوره واردشده، قول مشهور بر مکی بودن سوره را تأیید میکند.
مهم آنکه، سورهی کوثر در تمام روایات مذکور درجدولهای مسند و ترکیبی و غالب جداول غیرمسند، مکی و در رتبهی پانزدهم، پس از سورهی عادیات و قبل از سورهی تکاثر قرار داده شده است. تنها در جدول زهری به دلیل جابهجایی سورهی عصر و عادیات، این سوره پس از عصر و قبل از تکاثر قرارگرفته است.
سورهی کوثر در ترتیب مصحف رسمی در جزء سیام قرآن، ردیف صد و هشتم بعد از سورهی ماعون و قبل از سورهی کافرون واقع است و سه آیه دارد.
مقصود سوره
بشارت پیامبراکرم9 به اعطای خیر فراوان و ترغیب وی به عبادت شاکرانه.
محتوای سوره
این سوره پس از بشارت به خیر فراوانی که به حضرت9 عطا شده است، او را به شکرگزاری فرمان میدهد، آنگاه وعده میدهد که از زخم زبان زنندهی به او6، نسلی باقی نمیماند.
ارتباط سوره
در سوره عادیات انسانها را دربارهی ناسپاسی از پروردگار هشدار داد، و به اشاره فرمود که علاقهی آنها به تحصیل خیر، بیشتر در گِرو سپاسگزاری است. در این سوره، به پیامبر6 که الگوی سپاسگزاران است، راه سپاسگزاری دربارهی نعمتهای ویژه را توصیه میکند. همین امر تعلیمی برای دیگران است تا طریق سپاسگزاری را فراگیرند.
شأن نزول
در سبب نزول این سوره مىخوانیم: عاصبنوائل، یا یکی دیگر [f1] از سران مشرکان، پیغمبر اکرم9 را هنگام خروج از مسجدالحرام دید و مدتى با حضرت9 سخن گفت، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور دیدند. هنگامى که عاص وارد مسجد شد، به او گفتند: با که صحبت مىکردى؟ گفت: با این مرد ابتر! علت انتخاب این تعبیر از سوی او، آن بود که عبد اللَّه (یا ابراهیم)[f2] ، پسر پیغمبر اکرم9 از دنیا رفته بود و عرب کسى را که پسر نداشت، ابتر (بیدنباله و فرزند) مىنامید. ازاینرو قریش بعد از فوت پسر پیغمبر9 این نام را براى او برگزیده بود. در این هنگام سورهی کوثر نازل شد [4] و پیغمبر اکرم9 را به نعمتهاى بسیار و کوثر بشارت داد و دشمنان او را ابتر خواند[f3] .
طبق سنت قریش فرزند پسر اهمیت فوقالعادهاى داشت، و تداومبخش برنامههاى پدر شمرده میشد. آنها پس از این ماجرا گمان مىکردند با رحلت پیامبر اکرم9، برنامههایش به خاطر نداشتن فرزند ذکور، تعطیل خواهد شد و از این جهت خوشحال بودند. قرآن مجید نازل شد و به طرز اعجازآمیزى در این سوره به آنها پاسخ گفت و خبر داد که دشمنان حضرتش9 ابتر خواهند بود و برنامة اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد. بشارتى که در این سوره داده شده، از یک سو ضربهاى بر امیدهاى دشمنان اسلام و از سوى دیگر تسلى خاطرى به رسول الله9 بود، که بعد از شنیدن این لقب زشت و توطئة دشمنان، قلب پاکش غمگین و مکدر شده بود.
نکته: زمان نزول سوره
چنانچه سورهی کوثر به منظور بیان بشارت به حضرت محمد9 مبنی بر تولد حضرت زهرا3 نازل شده باشد، زمان نزول این سوره نزدیک به زمان تولد آن بانوی گرامی خواهد بود. دربارة میلاد حضرت زهرا3 نقلهای گوناگونی وجود دارد:
1. ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین، تولد حضرت فاطمه3 را قبل از نبوت دانسته است.
2. کفعمی در مصباح، سال دوم بعثت را ذکر میکند و میگوید: برخی پنج سال پس از بعثت را گفتهاند. در اقبالالاعمال به نقل از شیخ مفید و در کتاب حدائقالریاض نیز سال دوم بعثت معین شده است، چنانکه از بعض اهلسنت از سلیمان هاشمی از پدرش به نقل از جدش آورده است که حضرت زهرا3 در چهل و یکمین سال از عمر پدرش6 متولد شد.
3. مرحوم مجلسی; در بحارالأنوار از جابربنعبدالله نقل میکند که این بانو پنج سال بعد از نبوت و سه سال بعد از اسراء، در بیستم جمادی متولد شد و هشت سال با پدرش در مکه بود. همین مطلب در کشف الغمه، روضة الواعظین و کافی نیز آمده است.
بنابراین اگر سورة کوثر در مقام تسلیت به پیامبر9 مبنی بر مرگ فرزندش عبدالله (یا ابراهیم) و شادباش میلاد حضرت زهرا3 نازل شده باشد، بر اساس نقل دوم، در سال دوم بعثت و بنا بر نقل سوم در سال پنجم بعثت نازل شده است.
این احتمال نیز بعید نیست که اگر سال به نبوت رسیدن پیامبر9 را سه سال پیش از رسالت او بدانیم، میتوان میان این دو قول جمع کرد؛ با این توضیح که مراد از پنج سال را سالهای نبوت دانست، در صورتی که مراد از دو سال بعد از رسالت را سالهای اختصاص رسالت به آن حضرت9 شمرد و قول به نزول سورة کوثر در سال دوم بعثت را تقویت کرد.
فضیلت سوره
در فضیلت سوره کوثر از ائمه اطهار روایاتی نقل شده است؛ از جمله از ابوبصیر به نقل از امام صادق 7 روایت شده که: «مَن قَرَأَ إِنَّا أَعطَینَاکَ الکَوثَر فِی فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ سَقَاهُ اللهُ یَومَ القِیَامَةِ مِنَ الکَوثَرِ وَ کَانَ مُحَدِّثَةً عِندَ مُحَمَّدٍ 6؛ کسی که این سوره را در نمازهای واجب و مستحبش بخواند، خدا وی را از کوثر مینوشاند و هم سخن با پیامبر اکرم 6 میشود.»[5] این روایت به اثر تربیتی تلاوت سوره توجه داده است. نماز میثاق نامه بندگی است کسی که در نمازش این سوره را بخواند، بندهای است که خود را ملتزم به رعایت میثاقهای خدا با خود میداند. از جمله میثاقها، میثاق سپاسگزاری است. تلاوت سوره، انسان را به سمت دیدن دست خدا در نعمتهای دریافتی به خود سوق میدهد. شکر موجب فزونی نعمتها بر وی خواهد شد که باطنش آشامیدن از کوثر در رستاخیز است. از جهت آنکه این سوره خطاب به رسول اکرم6 است، خواننده این سوره پس از پیدا کردن روحیه سپاسگزاری نعمتها، همافق با آن حضرت شده، از این رو در رستاخیز همسخن با وی خواهد شد.
[1] . آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج15، ص478؛ ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج30، ص: 501.
[2] . سیوطی، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 401.
[3] . مشهدی قمی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج14، ص 463؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج32، ص: 321
[4] . قمی، تفسیر قمی، ج2، ص445؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص836؛ واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص 257؛ مجلسی، بحارالانوار، ج17، ص203؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج15، ص482. (با کمی اختلاف در نقل در منابع گوناگون)
[5] . طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 835؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 771.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.